آیه 130 سوره شعراء
<<129 | آیه 130 سوره شعراء | 131>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و چون (به ظلم و بیداد خلق) دست گشایید کمال قساوت و خشم کار بندید؟
و چون کسی را با شدت و قهر می گیرید ظالمانه و زورمدارانه می گیرید [بدون اینکه در عاقبت کار بیندیشید.]
و چون حملهور مىشويد [چون] زورگويان حملهور مىشويد؟
و چون انتقام گيريد چون جباران انتقام مىگيريد؟
و هنگامی که کسی را مجازات میکنید همچون جبّاران کیفر میدهید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- بطشتم: گرفتن براى انتقام، در قرآن مجيد اكثرا به معنى انتقام گرفتن آمده است. در مجمع البيان فرموده: «البطش: العسف قتلا بالسيف و ضربا بالسوط» و نيز فرموده: «البطش: الاخذ باليد».
- جبارين: جبر به معنى اصلاح به نوعى از تحميل است، جبار در خداوند به معنى مصلح و از صفات مدح است و در انسانها به معنى ظالم و از صفات ذم است كه اراده خود را به زور بر مردم تحميل مىكنند
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ «128» وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ «129» وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ «130»
(هود به مردم گفت:) آيا بر هر تپهاى بنا وقصرى بلند از روى هوا و هوس مىسازيد؟ و كاخهاى استوار مىگيريد، به اميد آنكه جاودانه بمانيد؟ و هرگاه كسى را كيفر مىدهيد، همچون زورگويان كيفر مىدهيد؟
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ «131»
پس، از خداوند پروا كنيد و مرا فرمان بريد.
نکته ها
«رِيعٍ» به معناى دامنهى كوه و تپه است. «مَصانِعَ» دژ و قصر محكم و بلند را گويند. و كلمهى «بطش» به معناى گرفتن با قهر و غلبه و قدرت است.
در اين آيات، قرآن از اصل ساختمان سازى در دامنهى كوه و ساختن دژ و داشتن قدرت
جلد 6 - صفحه 349
انتقاد نمىكند. آنچه مورد انتقاد است، هدفهاى نامقدّس، «تَعْبَثُونَ» و خيالهاى واهى، «لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ» و تجاوز از اعتدال است. «جَبَّارِينَ»
در روايات مىخوانيم: يكى از ياران رسول اكرم صلى الله عليه و آله بر بام خانهاش قبّهاى ساخته بود.
حضرت از ديدن آن ناراحت شد. صاحب خانه چون چنين ديد، قبّه را خراب كرد. رسول خدا بار ديگر كه قبّه را نديد، پرسيد: قبّه چه شد؟ گفتند: همين كه صاحبش ديد شما ناراضى هستيد آن را خراب كرد. پيامبر فرمود: «ان كل بناء وبال على صاحبه الا ما لا بد منه» هر ساختمانى كه مورد نياز نباشد، در قيامت وبال صاحبش خواهد بود. «1»
پیام ها
1- سابقهى بناهاى بلند به زمان هود مىرسد. «أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً»
2- حرص، انسان را رها نمىكند. «بِكُلِّ رِيعٍ»
3- آنچه در چشم دنياپرستان جلوه دارد، در نظر اولياى خدا خوار است و مردم را به خاطر آن سرزنش مىكنند. أَ تَبْنُونَ ... تَعْبَثُونَ
4- تمدن و رفاه كاذب، عامل غرور و مانع حقّ پذيرى است. «أَ تَبْنُونَ»
5- شروع كار انبيا با انتقاد از وضع نابسامان موجود و بيدار كردن وجدانها از طريق سؤال است. أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ ...
6- كارهاى ستمگران، يا براى مطرح كردن خود است «آيَةً» يا براى بقاى خود «تَخْلُدُونَ» يا استثمار و استعمار مردم است. «جَبَّارِينَ»
7- در هر كارى بايد هدفى والا داشت. أَ تَبْنُونَ ... تَعْبَثُونَ
8- ثروت، سرمايه وساختمانهاى بلند در دست نااهلان، براى ارضاى هوا و هوس است. «تَعْبَثُونَ»
9- انتقاد قرآن از روحيّهى كاخنشينى و عيّاشى است، نه اصل ساختمان. «تَعْبَثُونَ» (توليد، ابتكار، هنر و بكارگيرى امكانات و نيروى انسانى و ... بايد در مسير
«1». تفسير الميزان و مجمعالبيان.
جلد 6 - صفحه 350
نياز واقعى باشد، نه بيهوده)
10- قصرها وكاخها، زندگى را جاودانه نمىكنند. «تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ»
11- آفات ساختمان، چهار چيز است:
الف: حرص و اسراف. «بِكُلِّ رِيعٍ»
ب: تفاخر و خودنمايى. «آيَةً»
ج: بُلهوسى. «تَعْبَثُونَ»
د: دنيا گرايى و غفلت. «لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ»
12- قوانين كيفرى بايد عادلانه باشد. (قرآن از كيفرهاى ظالمانه انتقاد مىكند) «بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ»
13- ديندارى، محور و رهبر و الگو لازم دارد. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ»
14- ديندارى، هم پرواى قلبى است و هم اطاعت عملى. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ»
15- بىتقوايى عامل همهى مفاسد است. حضرت هود پس از انتقاد از فكر و عمل كافران فرمود: فَاتَّقُوا اللَّهَ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ (130)
«1». تفسير مجمع البيان، ج 4، منشورات مكتبة آية اللّه العظمى المرعشى النجفى.
«2». همان مدرك.
جلد 9 - صفحه 467
وَ إِذا بَطَشْتُمْ: و چون سخط گرفتيد، يعنى مؤاخذه كرديد مردمان را به شمشير يا به تازيانه. بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ: سخت گيرى و مؤاخذه نموديد در حالتى كه متكبرانيد و سركشان بدون شفقت و رأفت و مهربانى و قصد تأديب و عاقبت بينى. «جبار» كسى است كه از سر غضب مردمان را زند و در شكنجه اندازد و به عذاب تعجيل كند بىآنكه از عاقبت بيانديشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ (123) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (125) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (126) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (127)
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ (128) وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (129) وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ (130) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (131) وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ (132)
أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ (133) وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (134) إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (135) قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ (136) إِنْ هذا إِلاَّ خُلُقُ الْأَوَّلِينَ (137)
وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (138) فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْناهُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (139) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (140)
ترجمه
تكذيب كردند عاد فرستادگان را
هنگاميكه گفت بآنها برادرشان هود آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان
آيا بنا ميكنيد بهر جاى بلند علامتى كه بازى كنيد
و فرا ميگيريد قصرهاى محكم را شايد كه جاويد بمانيد
و چون حمله ميكنيد حمله ميكنيد ستمكاران
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد از من
و بترسيد از آنكه مدد نمود شما را بآنچه ميدانيد
مدد نمود شما را بچهارپايان و پسران
و بوستانها و چشمهها
همانا من ميترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ
گفتند يكسان است بر ما پند دهى يا نباشى از پند دهندگان نيست
اين مگر عادت پيشينيان
و نباشيم ما عذاب كرده شدگان
پس تكذيب كردند او را پس هلاك كرديمشان همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند
جلد 4 صفحه 119
بيشترشان مؤمنان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
قبيله عاد كه بنام سر سلسله خودشان معروف شده بودند پيغمبران را تكذيب نمودند وقتى كه حضرت هود كه از همان قبيله بود و برادر خوانده شده بآنها گفت آيا از خدا نميترسيد بتقريبى كه در بدو قصّه حضرت نوح گذشت همانا من پيغمبر خدايم براى شما و مشهور بامانت و درستى نزد شما و خيانت در وحى الهى نمىكنم پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا كه اطاعت من اطاعت خدا است و مزدى هم بر اداء رسالت از شما نمىخواهم دستمزد من با خدا است و او بنحو او فى و اكمل خواهد داد و از چند چيز آنها را نهى فرمود بطور سؤال كه آيا در هر مكان مرتفعى برجى بنا ميكنيد براى تماشا و لهو و لعب و استهزاء عابرين و اطلاع بر نواميس مردم و بعضى آيه را بمعناى علم و نشانه راه گرفتهاند و عبث بودن آنرا باستغناء از آن و اهتداء بنجوم و ستارهها دانستهاند و ظاهرا عبث نباشد چون اهتداء بآن اسهل است و اختيار ميكنيد براى خودتان قصور و ساختمانهاى محكم را باميد آنكه در دنيا مخلّد و جاويد خواهيد بود و چون دست بشمشير و تازيانه ميكنيد براى حمله بكسى اين كار را بدون ملاحظه و فكر در عاقبت آن و بدون قصد تأديب و تربيت و مجوّز شرعى و عرفى جابرانه انجام ميدهيد و اين اعمال و اين ابنيه باين اغراض و آمال مرضى خدا نيست پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا در ترك اين امور از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه هر بنائيكه بنا شود وبال است براى صاحبش روز قيامت مگر بمقدار ضرورت و احتياج مبرم و فرمود منكه ميگويم از خدا بترسيد براى آنستكه خداوند ولىّ نعمت شما است و شكر نعمت بطاعت است كه موجب مزيد نعمت ميگردد و كفرانش بمعصيت است كه موجب قطع آن خواهد بود و شما ميدانيد نعمتهائى را كه خداوند براى كمك شما در زندگى مرتّبا انعام و امداد بشما فرموده از قبيل شتر و گاو و گوسفند و پسران كار آمد و باغها و چشمهها كه امور شما بوسيله آنها اداره ميشود و باز اگر شما بعقايد و اعمال سابقه خودتان ادامه دهيد من ميترسم بر شما از عذاب خدا در روزى كه بزرگ است گرفتارى آنروز در دنيا يا آخرت
جلد 4 صفحه 120
و آنها با كمال بىشر مىگفتند ما از اعمال خودمان دست برنميداريم بحال ما تفاوتى ندارد وعظ كنى براى ما يا نكنى اين خلق و دأب و عادت كه ما داريم همان رويّه و عادت و خلق پيشينيان ما است و ما دست از مسلك آباء و اجدادمان برنمىداريم و هيچوقت بر ما عذاب نازل نشده و نخواهد شد و بعضى خلق بفتح خاء قرائت نمودهاند يعنى اين سخنان تو نيست مگر دروغ مدّعيان نبوّت كه پيش از اينها آمدند و گفتند و در هر حال آنها تكذيب كردند پيغمبر خدا را و مستحق عذاب شدند و خداوند آنها را بباد تند سختى هلاك فرمود كه شرح آن در سور سابقه گذشت و در لاحقه بيايد انشاء اللّه تعالى و اخيرا خداوند چند جمله را كه در ذيل احوال انبياء سابق الذّكر براى تسليت خاطر پيغمبر خاتم و تذكّر و تنبّه خلق ذكر فرموده بود و بيان شد براى تأكيد و تقرير و تعقّب هر قصّهئى بغرض مطلوب و توسّل بهر وسيلهئى براى هدف منظور تكرار فرموده است و مفاد آن تفاوتى ندارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا بَطَشتُم بَطَشتُم جَبّارِينَ (130)
و موقعي که بسختي و عنف ميگيريد از روي ظلم و جبر ميگيريد.
بطش اخذ بشدت و عنف است در مقام انتقام، در قرآن ميفرمايد: يَومَ نَبطِشُ البَطشَةَ الكُبري (دخان آيه 16) اشاره بروز قيامت است که خداوند سخت انتقام ميكشد از ظالمين در حق مظلومين مخصوصا ظالمين به آل محمّد (ص) و بالاخص قتله ابي عبد اللّه که چندين مرتبه انتقام كشيده شده و ميشود اول مختار و سليمان بن صرد خزاعي از قتله 2- احمد سفاح از بني اميه 3- حضرت بقية اللّه از راضين بقتل حسين، عامه عميا که عاشورا عيد بزرگ آنها است. 4- ابي عبد اللّه در دوره رجعت 5- خداوند متعال در قيامت و در حديث از حضرت صادق است که به ابان بن تغلب فرمود
«كيف انت اذا وقعت البطشة بين المسجدين»
گفتند مراد لشكر سفيانيست بين مدينه و مكه خداوند آنها را در زمين بيداء خسف ميفرمايد که يكي از علائم ظهور خسف بيدا است اشاره به ظهور حضرت است.
(وَ إِذا بَطَشتُم) موقعي که با هم اختلاف پيدا ميكنيد شما بخواهيد انتقام كشيد باندازه حق انتقام قناعت نميكنيد بلكه:
جلد 14 - صفحه 69
(بَطَشتُم جَبّارِينَ) جبار سختگير است از روي بزرگي و نخوت و يكي از اسماء الهي جبار است يعني انتقام و عذاب او سخت است لكن زائد بر استحقاق عذاب نميكند و جبروتيت مثل كبريايي مخصوص ذات اقدس او است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 130)- سپس به انتقاد دیگر در رابطه با بیرحمی قوم عاد به هنگام نزاع و جدال پرداخته، میگوید: «شما به هنگامی که کسی را مجازات میکنید از حد تجاوز کرده و همچون جباران کیفر میدهید» (وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ).
ممکن است کسی کاری کند که مستوجب عقوبت باشد، اما هرگز نباید قدم از جاده حق و عدالت فراتر نهید.
این سه آیه نشان میدهد که آن چنان عشق دنیا بر آنها مسلط شده بود که از راه و رسم بندگی خارج شده و در دنیا پرستی غرق بودند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص382
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم